پسکارا " دریا "بندر و ساحل

بین راه ونیز و پسکارا تا چشم کار می کرد آب بود و کوه و رود و گهگاهی ساحل دریا ...از ونیز تا پسکارا مسیر شمال به جنوب در حاشیه دریای آدریاتیک با چشم اندازی فوقالعاده  که قلب و روح ما را جلا می داد و از همه مهمتر دورهمی اکثر اعًضای خانواده بود که مسافرت را لذت بخش تر می نمود ... معمولا هر چند سال یک بار اتفاق می افتد جمع بودن و کنار هم بودن ......اگر چه راحل عزیز و احسان آقا و فرداد جون نبودند و جایشان واقعا خالی بود که البته آنها هم در تدارک مهاجرت به کانادا بودند و سخت مشغول برنامه ریزی و تلاش .........تاریکی  به ایستگاه ایستگاه قطار پسکارا رسیدیم ...مهاجرین بیکار گوشه کنار راه دآهن در کمین مسافرانی بودند که ممکن باشد در یک لحظه غفلت چیزی را ازشان کش بروند و یا زورگیری کنند ..البته ما با توجه به تجربیات دوره های قبل حواسمان جمع تر شده بود .....با تاکسی رفتیم آپارتمان دو خوابه شیکی که بچه ها اجاره کرده بودند دو خوابه با 7 تخت که دو تخت در حال و پذیرایی جا گرفته بود با دو حمام و دو توالت و الخ.....صاحب اپارتمان خانم و اقایی تحصیل کرده و با فرهنگ بودند که موجب آرامش  خاطر بودند  ...تجهیزات اشپزخانانه مدرن بود و تکمیل .....برای 5 شب حدود 600 یورو که نسبت به بزرگی و مجهز بودنش مناسب به نظر می رسید .....روزها را به ساحل میرفتیم و شب ها دور هم به اشپزی و گپ زدن و ییاده روی در خیابان های منتهی به ساحل می گذراندیم در ضمن تدارک سفر به بروکسل پایتخت بلزیک را دیدیم.....
 که با هواپیمای ارزان قیمت رایان ایر که مالکیت ایرلندی داشت از فرودگاه کوچک پسکارا به فرودگاه بزرگ بروکسل پرواز کنیم با قیمت نفری 35 یورو ....شهر پسکارا دارای جمعیتی حدود 125000 نفر  ورزشگاه بزرگ آدریاتیکو و ساحل نرم و طولانی و دیدنی های دیگر مثل پارک دریایی طبیعی  و موزه طبیعی با نام های سخت ایتالیایی را میتوان نام برد ...در پایان 5 شبانه روز خوب به فرودگاه رفتیم تا به سمت بروکسل پرواز کنیم

ونیز شهر رویایی

برای دومین بار بود  که با قطار از ترنتو به شهر ونیز رفتیم    ...  ونیز در شمال ایتالیا در خلیجی در تالاب ونتزیا در نزدیکی دریای آدریاتیک قرار گرفته است که جزیره های کوچک  بوسیله کانالهای پر آب از هم جدا میشوند که تردد در شهر با قایق انجام میشود . البته ما پیاده از کوچه های بین کانالهای آب رفت و آمد میکردیم ..جمعیت ونیز حدود 270000 نفر است   دمای میانگین 14 درجه و رطوبت 93 درصد است دانشگاه کافوسکاری ونیز و میدان سن ماریو و کلیسای جامع سینت مارکو و قصر دوک و گرند کانال و پل آه و صد ها نقاط دیدنی  دیگر ونیز جالب و شگفت انگیز   است .... صبح اول وقت به  سمت ونیز حرکت کنیم و عصر وقت قطار داشتیم از ونیز به پسکارا .....به ونیز که رسیدیم وحید با ساک ها و چمدان ها کنار میدانی مشرف به دریا و کانال اصلی آب خارج از ایستگاه قطار ایستاد چون می گفت بارها ونیز را دیده است و من و زری و بهار و تران پیاده سبک بار کوچه ها و پل ها و حاشیه کانال ها را در نوردیدیم و عکس و فیلم گرفتیم و از نگاه کردن به توریست های خوش تیپ و خوشگل و خوش قد و قامت از سراسر دنیا لذت بردیم ......حدود یک ساعت و نیم رفتیم تا به میدان اصلی شهر کنار کلیسای .سن ماریو .رسیدیم و یک ساعت و نیم نیز همان راه را برگشتیم و به وحید رسیدیم و از آنجا رفتیم داخل ایستگاه و سوار قطار شدیم تا راه چهار ساعته را که قسمتش در شب خواهد بود به  سمت پسکارا به پیماییم .....

باز هم ترنتو

روز دوم ملاقاتی با یکی از هم دانشگاهی های وحید داشتیم..ایرانی بود ..دختری زیبا اهل استان فارس  اظهار علاقه کرده بود یم با هم آشنا شویم ..دکترای (شیمی)و شروع دوره فوق دکترا در همان دانشگاه :::اینجا هم روز ها به استراحت در سویت دانشگاه و عصر ها پیاده روی و شرکت در جشن های شهری , رفتن به بار و   کافی شاپ سپری میشد ...روز 25 joon بازی با پرتغال  را در خیابانی شلو؛غ در مرکز شهر که تمام کازینوها و بارها و کافی شاپ ها پر ادم  بود دیدیم ..با هم دانشگاهی  وحید شام را در یک رستوران و قدم زدن در خیابان های شهر را نیز تجربه کردیم ...رود خانه ها و کوهها و ساختمان های قدیمی شهر ترینیتو واقعا دیدنی و سیر ناشدنی بود ...همان ابتدای استقرار در شهر وحید در تدارک ادامه سفر بر آمدیم و با دقت و وسواس وحید و بهاره قرار شد با قطار به ونیز و از آنجا به شهر و بندر ساحلی پسکارا در ساحل دریای آتلانتیک و از آنجا با هواپیما به بروکسل و دو سه روزی شهرهای نزدیک بروکسل باشیم و در شهر مرزی بروکسل و هلند برادر جان با سواری بیاید دنبالمان و بعد از یک شب استراحت با ایشان برویم به شهر دختر برادر شهرزاد عزیز و شبی هم مهمان ایشان باشیم که تنها بود و همسرش برای دیدن بازی فوتبال به روسیه رفته بود ......

ترنتو شهری کوهستانی و زیبا

روز 21 ژون 2018 به ترنتو رسیدیم   شهری از استان ترینیتو آلتیو آدیجه و مرکز استان در شمال ایتالیا واقع در دره رودخانه آدیجه دارای دانشگاهی بزرگ به  نام شهر و جمعیت آن حدود 120000 نفر نزدیک مرز سویس .......ازایستگاه قطار رفتیم  به هتل آپارتمانی که از قبل یک شب اجاره کرده بودیم به حدود 100 یورو دارای یک خواب و آشپز خانه و 4 تخت شیک و تمیز بود برای اینکه پول 5 تخت نپردازیم وحید آخر شب برای خواب رفت دانشگاه سویت خودش ...شب را خوابیدیم و صبح رفتیم دور و بر گشتی زدیم و چند جا برای اجاره اطاق پیاده گشتیم ...پیاده روی چندحسن داشت هم از دیدن طبیعت و خیابان لذت میبردیم و هم نوعی وقت گذرانی بود و هم ورزش و هم نپرداختن هزینه تاکسی و اتوبوس نزدیک ظهر که خوب گشتیم و گرسنه هم شده بودیم و بازدیدی از کتابخانه دانشگاه داشتیم به این نتیجه رسیدیم که با توجه به اینکه ماهی 400 یورو وحید اجاره میدهد یک شب برویم سویت وحید اگر خوب بود دیگه جا کرایه نکنیم و با بر ترفند  آهسته برو آهسته بیا دو سه شب آنجا باشیم و همینجوری هم شد نهار را رفتیم همانجا خوردیم و مقرر شد منبعد در دانشگاه اقامت کنیم ...